در سینه ای دشت چون شقایق بودم
در بند گشودن حقایق بودم
دیشب که دوباره از خطر صحبت شد
من با نظر عشق موافق بودم
و شاید به یاد شما مانده باشد
که دستی بر این خانه جارو نمیزند
خدا شاهد است عشق بیچاره است
کسی حرف پشت سر او نمیزد